پسران زره‌پوش داستان چند پسر بچه است پسرهایی که مانند پسرهای دیگر کمی شیطان هستند!آنها در یک دهکده زندگی می‌کنند و با وسایلی که مردم نمی‌خواسته و دور انداخته‌اند، برای خودشان یک قلعه درست کرده‌اند؛ یک قلعه جنگی، قلعه‌ای در حد و قواره پسر بچه‌های شیطان و محلی برای جمع شدن و تمرین‌های جنگی. همان‌طور که از عکس جلد کتاب پیداست، این پسربچه‌ها وقتی به قلعه می‌روند، مانند شوالیه‌های داستان‌ها می‌شوند؛ یک شمشیر و سپر پلاستیکی دارند، یک نیزه چوبی که سرش یک دستکش بوکس بسته‌اند و یک کلاهخود فلزی که قابلمه‌ دسته‌دار وارونه‌ای است که روی سرشان گذاشته‌اند.

آنها زمین تمرینی هم دارند که یک درخت بلوط بزرگ دارد و نزدیک جنگل است. به جای اسب هم سوار دوچرخه‌های‌شان می‌شوند و با نیزه به سوی لاستیکی که با طناب از شاخه بلوط بزرگ آویزان است، حمله می‌کنند.

یک روز یکی از بچه‌ها میز قهوه‌ای آقای بارترام را هم به قلعه جنگی آورد تا جلسه شوالیه‌ها چیزی کم نداشته باشد، اما این کار، ماجرای پسرها را وارد مرحله تازه‌ای کرد.

آخر آقای بارترام کمی بداخلاق و قیافه‌اش همیشه درهم و گرفته است و بالاخره یک روز با تفنگ شکاری سراغ پسرها آمد.

اگر می‌خواهید این داستان و شیوه جنگیدن شوالیه‌های قصه را بخوانید به مامان و بابا بگویید کتاب «پسران زره پوش» ترجمه نسرین مهاجرانی را برای‌تان بخرند.

این کتاب را نشر پیدایش برای گروه سنی «ج» چاپ کرده و قیمت آن هم ۲هزار تومان است.